شاعرانه
...................................................
مثل همه ی مردهای عاشق دنیا
با لبخند به خانه می آیم .
تنها فرقی که می کنم
خورشید را در انتهای روز از آسمان می کَنم
کنار اتاق می گذارم تا تو
از تاریکی وحشت نکنی .
همه ی شاعران جهان زنانی زیبا داشته اند،
زنانی منتظر.
من از خستگی پای سفره خواب می خورم
تو از خستگی تکه ای از آغوشم را
با مسافرتی از این کنج تخت به آن گوشه
چنان غرق در شادی می شویم
که تمام قصه های جهانگردان بی رونق می شود
صبح
راس باز شدن چشمهات خواهد بود
تا من امانت آسمان را برگردانم
و این زندگی ی شاعرانه ای ست
که تنها تو
می توانی درکش کنی .
وحید پورزارع
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم آذر ۱۳۸۹ ساعت 11:33 توسط وحید پورزارع
|